برچسبها:
روزه داران گرامی، لطفا یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمائید
عرض دیگه ای ندارم، موفق و موید باشید !
درسته که ما روزه نمیگیریم
ولی دیگه اینقدر هم کافر نیستیم که اگه واسه افطاری جایی دعوت شدیم نریم !
منتظر تماس سبز شما هستیم !
آقا شله زرد ما چی شد پس ؟
ماه رمضون داره تموم میشه
طرح یاد اوری به منظور پخش نذورات !
روایت داریم تو جهنم ۲۰ دقیقه مونده به افطار ساعتا وایمیسته !
یه ندایی درون شکمم میگه خیلی مونده تا اذان اذان اذان اذان اذان
اون اکو هم بخاطر خالی بودن شکمه !
قدیما :هرکی روزه نبود باید می رفت یه گوشه ای یه چیزی میخورد بقیه نبیننش
الان : هر کی روزه است باید بره یه گوشه مزاحم غذا خوردن بقیه نشه!
مامان حیف نون بهش میگه پاشو سحره
جیف نون هم بیدار میشه
و به خوبی و خوشی سحری میخوره !
شما مشکلی داری !؟
برای خیلی ها ماه رمضان سی روز تمرین بازیگری در پیشگاه خداوند است !
برچسبها:
برچسبها:
مورد داشتیم پسره خواسته با دوست دخترش تک چرخ بزنه،کلیپس دختره باعث واژگونی موتور شده!!
مورد داشتیم نامه اعمال رو دادن دست دختره گفتن میری جهنم
ناراحت شده گفته ای خدا الان میرم جهنم چی بپوشم.
مورد داشتیم مامان طرف همراه نون و پنیری که برای بچش گذاشته چای شیرین هم گذاشته!!!!!
اونوقت ما از مامانمون درخواست میکنیم که یه میوه به ما بده بهمون میگه نمیخواد میبری حروم میکنی…
خدایا این خوشی ها رو از ما نگیر…
مورد داشتیم دختره تو کلاس خواسته
حرفای استاد و با سر تایید کنه که کلیپسش خورده تو سر استاد!
برچسبها:
مهم ترین فانتزی زندگیم اینه که یه روز منو بفرستن کره جنوبی فقط ۴۸ساعت بهم وقت بدن تمام چیزایی که توی این چند سال میخواستم از اینترنت دانلود کنم ولی به خاطر سرعت پایین نتونستم رو دانلود کنم برگردم ، به خدا بر می گردم !!!
یکی از فانتزی هام اینه که یه دفعه یه فانتزی بنویسم بعد یکی از کارگردان های هالیود (بر حسب اتفاق پارسی هم بدونه) بیاد بگه من از این فانتزی شما خیلی خوشم اومده میخوام اونو یه فیلم کنم و این داستان شمارو ۲ملیون دلار خریدارم !
منم با غرور کامل قبول کنم و اونم ۲میلیون دلار رو بده به من و فیلمش فروش بالایی کنه بعدش همه ی کارگردان های دیگه هم برای داستان فیلم هاشون بیان سراغ من ولی دیگه حیف دیر شده چون من با اون دو میلیون دلار یه پراید ، ۳۰ کیلو پسته ، یه گوشی از اونایی که راحت از جیب درمیاد و یه بلیط به افق خریدم و رفتم تو ویلای افقم زندگی میکنم و جواب هیچ کسم نمیدم حتی شما دوست عزیز …
یکی از فانتزیام اینه که توی خیابون کنار یه کارتن خواب و گدایی بزنم کنار پارک کنم از ماشین پیاده شم ، طرف که اومد دستشو دراز کرد سوییچ رو بندازم تو دستش بگم : بیاااا ماله تو ! کارتن خوابه هم با تعجب و شوک زدگی بگه : آقا پس خودتون چی ؟؟؟ منم همینطور که دارم میرم رومو برگردونم و بگم : دلم میخواد تا افق قدم بزنم و بعد از چند لحظه دوباره برگردم تا یه لبخندی نرمی بزنم و برم که محو بشم ببینم کارتن خوابه زودتر از من تو خیابون محو شده باشه !!!
برچسبها:
شخصی توی عروسی مدعی شده غذا بهش نرسیده
داماد تقاضای ویدئو چک داده
یه مرده انقدر تند نماز میخونده فرشته ها از خدا درخواست ویدئو چک کردن!
برچسبها:
اعتراف میکنم کلاس دوم ابتدایی که بودم، شبا موقع خواب گریه میکردم، حتما میپرسید چرا؟!
راستش یاد درسایی می افتادم که معلم هنوز تدریس نکرده بود و با خودم میگفتم من چجوری اینارو یاد بگیرم و این میشد که میزدم زیر گریه، بابام هم نصفه شبی پا میشد درس رو که معمولا ریاضی بود بهم یاد میداد، منم یاد میگرفتمو بعد با خیال راحت میخوابیدم !
.
.
.
.
اعتراف میکنم کوچولو که بودم مامانم نمیذاشت چیپس بخورم، خلاصه یه شب اینقد رو مخش رفتم که بالاخره گفت: باشه فردا بهت پول میدم برو بخر. من اون شب تا صبح نخوابیدم !
.
.
.
.
اعتراف میکنم وقتی که ۷،۸ سالم بود، یه روز ظهر بابام داشت میخوابید به من گفت که برو برام پتو بیار، آقا من یه دختر عمو دارم اسمش بتوله و خونشون هم کنار خونه ی ماست، رفتم بتول رو صدا زدم گفتم بیا بابام کارت داره، اون هم پاشد اومد خونمون، به بابام که خواب و بیدار بود میگه عمو کارم داشتی؟ بابام با همون حالت منو نگاه کرد و با یه کم عصبانیت بهم گفت: من بهت میگم برو پتو بیار رفتی بتول رو آوردی ؟!
.
.
.
.
اعتراف میکنم که تا ۱۰ سالگی به قشنگ میگفتم خشنگ و داداشم هم به خاطر همین همش منو تنبیه میکرد!
.
.
.
.
اعتراف میکنم یه پسر عمه دارم که تا ۱۶ سالگی نمیدونستم این پسرعممه !!
.
.
.
.
اعتراف میکنم خیلی سال پیش خونمون یه عالمه مهمون بود و همه میگفتن و میخندیدن که یهو همه جا ساکت شد، منم تصمیم گرفتم یه سوال که خیلی منو درگیر خودش کرده بود رو اون موقع بپرسم ، آقا برگشتم گفتم یه سوال دارم، همه کنجکاو شدن، گفتم وقتی بچه به دنیا میاد از کجا میفهمن پسره یا دختر ؟؟ همه زدن زیر خنده، منم متعجب شده بودم که چرا میخندین و رو سوالم پافشاری میکردم و میگفتم واقعا از کجا میفهمن، که مامانم بهم گفت فعلا بیخیال شو بعدا بهت میگم ! الان که به اون موضوع فکر میکنم میبینم عجب سوتی دادم !!
.
.
.
.
اعتراف میکنم اون زمانا که کارتون فوتبالیستها رو پخش میکردن (اگه یادتون باشه بعضی وقتها دو قسمت رو باهم نشون میدادن) من قبل از اینکه شروع بشه و تیتراژش بود میرفتم جلوی تلویزیون و جلوی اسپیکرش داد میزدم که دو قسمته نشون بدید !!
برچسبها:
خدایا من دیگه آدم شدم!!!
دیگه نه نیمه گمشدم رو میخوام......
نه مخاطب خاصی.......
حتی پاستیلم نمیخوام...
.
.
.
باورکن الان فقط و فقط اذان میخوام.....اذان..!!!!
برچسبها:
یکی
از فانتزیام اینه که یه شرکت بزرگ الکترونیک راه بندازم
اسمشو بزارم “خربزه مشهدی” بعد با شرکت “اپل” رقابت کنم
برچسبها:
من عاشق پولم.
.
.
.
ولی امان از این عشق های یک طرفه!
برچسبها: